در اوج انزجار و کینه و نفرت میراث تاریخی خانوادگی از سخت ترین قوانین اسلامی برای به دار کشیدن انسانی گنه کار بهره جستند تا شاید دمی بیاسایند،ارامش گیرند و به خیال خودشان انتقام خواهرشان را بگیرند،اما همه ما خوب می دانیم این گوره نخ سلوت شده ای است که سری دراز داشته وهوشمند ترین فرد توانایی سر راست نمودن آن نشاید.
به حق حرفهای نشنیده،کارهایی در خشک انجام می گیرد که در هیچ جای ایران سابقه ندارد،در نوروز امسال که مصادف بود با کاندیدا شدن مردم برای شورا ،انگار قطع الرجال شده بود ،برای دوا هم که شده بود یک نفر داوطلب شورا یافت نمی شد، و اگر روستایی شورا نداشته باشد به معنای آنست که آدمیزادی در ده زندگی نمی کند لذا هیچ بودجه و اعتباری برای ده در نظر گرفته نمی شود و به این منظور بنده خدا دهیار محترم ریسمان و آسمان را با یکی از دوستان بنام ع-م بهم بافتند و تمام سوراخ سنبه ها را گشتند تا افرادی را برای شورا پیدا نمایند,ابتدا به ساکن ،افراد را شناسایی سپس خواهش و التماس برای قبول کردن کاندیداتوری شورای اسلامی.بنده های خدا همان اول می گفتند دست از ما بکشید ما را رد می کنند ،حالا زحمت آنموقع خجالت، دهیار محترم و دوستمان با اطمینان خاطر می گفتند شما خاطر جمع باشید بقیه اش با ما،قول داده شده که کسی مردود اعلام نشود.تا این که موقع موعود فرا رسید و از 4 نفری که کشان کشان ثبت نام به عمل آمده بود به سلامتی همگی 3 نفرشان مردود اعلام شدند.حالا چرا؟ خدا می داند.زمانی که این داستان کاندید شدن دوستان را شنیدم ناخود آگاه به یاد عزیز نسین نویسنده طنز پرداز معروف ترک افتادم که شبیه چنین مواردی چه جوشهایی که نمی زد.هر نغمه که پیش آرند ما با هم در شویم هر ساز که بنوازند مابا هم در سازیمبا خار خوش در آییم گر گل بدست ناید بر خاک ره نشینیم گر بوریا نباشدهر کس بهر گروهی دارد امید چیزی ما را امید گاهی،غیر از خدا نباشد
ایرانیان باستان هر سالی را بنام یک حیوان نام گذاری می کردند.ودر فرهنگ بیشتر ملل هر حیوانی نماد یک سری خلق و خوی خاصی است و خروس نماد وقت شناسی است و حسارت و صراحت کلام و البته معرف ستیزه جویی و جنگندگی و پرخاشگری نیز هست که شور بختانه امروزه در میان بیشتر مردم....
ادامه مطلب ...
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
در زمان شاه در روستاها مرکزی برای رفع و رجوع مرافعه های مردمی وجود داشت بنام خانه انصاف. اعضای این مرکز عبارت بودند از : ریش سفیدان و کلانترها که معمولا از طرف کانونهای قدرت محلی و با اعمال نفوذ زاندار مری همراه بود،تشکیل می شد.تعداد افراد بسته به جمعیت متغیر بود.افراد عضو عمدتا از جایگاه شاخصی از نظر مردمی بودن ،فرهنگی،و خصوصا مالی خوبی بر خوردار بودند.در آنزمان طبقه ای بنام خان وجود داشت که قدرت بلا منازع آنها زبانزد خاص و عام بود و حرف و سخن آنها برای همه سند بود و کسی یارای ایستادگی در مقابل خواسته های ایشان را نداشت شاخص آنها تمکن مالی و از طبفه اشراف و مرتبط با کانونهای قدرت و تصمیم گیری بود و طبقه بعدی عمدتا زارع و کشاورزان بودند.در منطقه ما میرزاهای سدهی از نفوذ زیادی برخوردار بودند و اینها در هر آبادی با چندین نفر نمایندگی می شدند یک دو نفر از میرزاها(شادروان میرزا حسین) از شخصیتهای خوبی برخوردار بودند ولی بتدریج در زمانی که ثروت و قدرت بدون آلایش فکر و پالایش دل و افسار گسیخته روی هم شود ،در پی آن سقوط است و اضمحلال و نابودی.(فراز و فرود میرزاهای سدهی که تاثیرات شگرفی در شیوه زندگی و فرهنگ خشک داشته اند ، در موقع مناسب بازگو خواهد شد) .