خشک تر و تازه

سبزه وار، دیار همت، روستای خشک، خشک قائنات، دهات خشک، خشکی ها، بخش سده، بخش آرین شهر، خشک برکوک، خشک بیرجند.

خشک تر و تازه

سبزه وار، دیار همت، روستای خشک، خشک قائنات، دهات خشک، خشکی ها، بخش سده، بخش آرین شهر، خشک برکوک، خشک بیرجند.

محبوبترین شخصیت معاصر خشک

از محبت گردد او محبوب حق         گر چه  طالب بود،شد مطلوب حق

شد محبت را ظهور از اعتدال        بی محبت نیست عالم را کمال

از محبت تلخ ها شیرین شود       از محبت مس ها زرین شود

از محبت خار ها گل می شود       از محبت سرکه ها مل می شود

از محبت مرده زنده می شود        وز محبت شاه ،بنده می شود (مولوی)

هر جامعه ای متشکل از مشاغلی است که زنجیر وار بهم متصلند تا روزگاران را برای آدمیان   سهل و آسان نمایند.و مردم با فراغبالی زمان را بدون آنکه بدان اندیشه ای نمایند،سپری می نمایندوخیلی از شغلها ،علی رغم سختی های خودش ،به چشم نمی آیدو ما گهگاهی بی تفاوت از کنار آن میگذریم.آنها عبارتند از :

 
  
 1-معلمان

2-مشاغل فنی(مکانیک،جوشکار،نجار،لوله کش آب،گاز و.....،

3-بنا

4-کشاورز

5-دامدار

6-رانندگان وسائط نقلیه(اتوبوس تهران ومینی بوس قاین و تراکتور داران)

7-مسئول تامین آب شرب

8-چوپانان

9-کارگران

10-پزشکان

11-پرستاران

12-مغازه داران(فروشندگان و خریداران)

13-آس داران

.

.

تمامی مشاغل فوق به نوبه خود زندگانی را برای ما در دیار ما  سهلتر و آسانتر نموده اند. و فقدان هر کدام از آنها با  عث خلا در زندگی ما خواهد شد و به آنها نباید کم بها داد.

مردم ما علی رغم تمام بی توجهی های که به آنها روا داشته می شود،به حدی از بلوغ فکری رسیده اند که توحید را سر لوحه کار خود قرار داده و داوطلبانه به کمک همدیگر می شتابند و اجازه نمی دهند که زندگی بر پدران و مادران پیر ما و دهنشینان ما سخت بگذرد.

به قول سعدی :عبادت بجز خدمت خلق نیست          به تسبیح و سجاده و دلق نیست

مدتیست که عده ای از فرزندان پاک سرشت  ما با یک حرکت منسجم ومنظم  برای پیران ما غذای گرم طبخ کرده و در سراسر روستا هر جمعه پخش میکنندومشمول دعای پاک پیران وهمه ما خشکی ها شده اند و نذرانه آنها در مادیات و وقت و دانش حداقل در منطفه بی بدیل و بی همتاست. و بدیهیست که  تمامی  ما در سراسر ایران به این عزیزان مدیون و بدهکاریم.هر چند که میدانیم  آنها نه در پی شهرتند و نه به دنبال  ثروت.

مورد بعدی که جالب است اینکه  مردم هر جمعه صبح آشغالها را  در یک پلاستیک قرار داده و بیرون از خانه می گذارند  و یکی از برادران تراکتور دار ما هر جمعه جهت نمیزی محیط روستا ،بصورت داوطلبانه ،آشغالها را جمع می کند و دور از روستا تخلیه می کند .واین کار کمی نیست و شایسته بهترین دعاهای خیر خشکی های ماست .

و با بررسیهای تک تک افراد درگیر مشاغل فوق در می یابیم که علی رغم کم لطفی های  مسئولین مربوطه مردم توانسته اند رفاه نسبی برای آنهایی که دست و پایی ندارند و یا فقدان یار و یاور یا بی کس و کار هستند ،ایجاد کند.و با وجود همدلی و صمیمیت مردم ،ما ها که در غربت هستیم از آرامش نسبی برخوردار و نگرانی کمتری برای پیران و سالخوردگان داریم.

همانطوریکه می دانیم مشکلات پدران و مادران سالخورده ما یکی دو تا نیست ،آنها کوهی از درد و آه و غم وغصه هستند،بیخوابی، سوئ تغذیه ،تنهایی،ناداری ،کم سویی چشمها،ناشنوایی،بی دندانی،آرتروز و درد مفاصل،کمر دردها و زانو دردی و پادردی،وجود کمی عارضه  پارکینسون(خوشبختانه در دیار ما کمتر دیده می شود)، فراموشی و یا همان آلزایمر، ،موارد عوارض معدی و گوارش و جوارح درونی و از همه مهمتر و فراوان تر بیماری قلبی و مغزی و انسداد رگها،چربی خون،قند خون،وفشار خون و هزارو یک بیماری رنگ وارنگ دیگر که در حوصله این مقال نیست،چه بگویم که نا گفتنش بهتر است.

              مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد       اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد

پدران و مادرانی سالخورده ای  هستند که با داشتن فرزندان زیاد در حسرت دیدار آنها روز و شب را به تلخی سپری می کنندو  از دوری فرزندان اشکشان چون سیل جاریست،آنها گاهی خود را در تنهایی گم می کنندو دردهای بدنی اشان را فراموش،بارها دیده شده که آنها نایی برای نالیدن هم نداشته اند؟

              عسل بر کام من شیرین تر از خواب سحر گردد             جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد

              پدر در کودکی با شوق دل دست پسر گیرد                     به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد.

با چنین وضعیتی و اوصاف این چنینی شما چه فکر می کنید؟ آیا سالمندی یک بحران اجتماعی نیست؟چه کسی قادر است که دردهای جورواجور آنها را التیام بخشد؟از غم آنها بکاهد؟ به آنها امید افزاید قطعا بعد از خدا و ایمانی که هر کدام در زندگی اندوخته اند بهترین یاور آنها در خلوتگاه شخصی آنها خواهد بود ،اما بعد از اینها ما به دنبال همان کسی هستیم که محبوب ترین ماست که توانسته است در دوران معاصر قلب بسیاری از آنها را شاد کند.به آنها امید و سلامتی داده است،از نگرانیشان کاسته و برایشان دارو و درمان آورده است.او بطور مداوم و بدون هیچ چشمداشتی ، وقت و بی وقت به کمک سالمندان ما می شتابد،خستگی و استراحت برای ایشان در زمانی که جان سالمند بیمار ما در خطر است بی معنی است.ایشان با نهایت تواضع و فروتنی و مهربانانه و با دقت تمام پیران ما را مورد معالجه و مداوا قرار می دهند.ایشان دکنر مجید محبیان هستند،همان کسی که محبوب ترین است و نامی ماندگار در تاریخ خشک و حتی منطقه،.

قلم و زبانم  در وصف از همت،منش ،بزرگواری ،تواضع و فروتنی با چاشنی صبر و تحمل و نوع دوستی ایشان  قاصر است و جالب است که بدانیم ،ایشان آنقدر در دل مردم جا گرفته و محبوب شذه اند،که همه به اتفاق(پیر وجوان) به ایشان به نام کوچک یعنی دکتر مجید خطاب می کنند.پس گزافه نیست که دکتر مجید محبیان  همچون مسمایی بودن نام و نام خانوادگیشان ،محبوب ترین شخصیت معاصر خشک  مفتخر شده اند.

 دکتر هم اکنون علاوه بر طبابت در خشک و منطقه با دانشگاه علوم پزشکی بیرجند نیز همکاری می نمایند. از درگاه باریتعالی خواهانیم که به ایشان ،سعادت دنیوی و اخروی عنایت بفرماید و همچنان برای ما افتخار کسب نمایند. (آمین)


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.