بر اساس فرصیه استیون هاوکینگ جهان هستی از یک انفجار بزرگ شکل گرفته و تکثیر یافته است وبراوردها حاکی از ان است که در جهان هستی تا کنون 130 میلیارد کهکشان و هر کهکشان 400 میلیارد ستاره شناسایی شده است و اگر هر ستاره ای را همچون خورشید در نظر بگیریم حالا کمی کوچکتر یا بزرگتر و هر خورشیدی را مثل یک لوبیا فرض کنیم می گویند ورزشگاه آزادی با ارتفاعی که دارد، مملو از لوبیا خواهد شد ،حالا تصور کنیم کره زمین با این عظمت در کجای جهان هستی دیده می شود؟ و آسیا در کجا و همین طور ایران و آیا در مملکت، بیرجند و قاین عددی محسوب می شوند؟و نهایتا چه رسد به خشک؟ روستایی در حاشیه کویر ،اما ناباورانه پر آوازه ! چرا؟
صبحگاه سال 2017 که در بیشتر کشورهای مسیحی با جشن و پایکوبی همراه است،قاتل خاموش دومین خانواده خشکی را در مورنج طعمه خود ساخت ،و خشک و منطقه را در غمی بزرگ فرو برد.
1-قروت وکماچ
بنام آنکه جان را فکرت آموخت
شنیده بودم که بدنبال سوزنی در کاهدانی گشتن ،کاریست عبث و بیهوده،اما ندیده بودم.در لابلای تاریخ خودمان شخصیت های ممتاز زیادی رخ نمایی میکنند که در هر عصری به کمک مردم شتافته و بارهای گران را بدوش کشیده اند،ونام خویش را در یادهای ما جاودانه ساخته اند،شخصیت های فرهنگی،مذهبی،اجتماعی همچون کلانترها،کدخداها، اعضای خانه انصاف ها،و بعد از انقلاب اعضای شورای اسلامی و غیره ،هرکدام به فراخور توانایی وزمان خود به نحوی از انحا برای ملک و ملت تلاش کرده اند.
فرد وجامعه لازم و ملزوم همدیگرندو به تعبیری جامعه بستری برای بالیدن فرزندان و فرد قطره هایی که فضاهای بستر را پوشش می دهند.و از آنجایی که جامعه ما به قدمت تاریخش دانشی بوده است، لذا اغراق نیست که بگوییم شخصیت منفور در بین ما ،حکم کیمیا را دارد .سخاوت مردم ما زبانزد است و عجیب ،اگر فردی دزدی کند،گویند لابد نیاز داشته است و خیلی راحت از آن میگذرند.در شهرها که چه عرض کنم در روستاها هم زمینخواری وجود دارد اما نه به اندازه شهرها،در روستا خیلی ،خیلی که زمینی گرفته شود در حد یک کشه آساک هست و بس !!!؟ و اعتراض مردم هم در همین حد است که به شخصی که کشه اضافی را در زمین همسایه اش وارونده می گویند،او عادتش است ،بس و وسلام.و هیچ شکایتی هم به جایی نمی کنند،اگر به مرم ما ناسزا گفته شود ،خم به ابرو نمی آورند ،می گویی چرا؟جواب می دهند هر چه بگویند به خودشان بر می گردد وجواب جاهلان خاموشی است! اما گستاخی و هتک حرمت بیرون از روستا را بر نمی تابند،خصوصا زمانی که پای آیین ها در پیش باشد. در زمانهای قدیم از روستاهای مجاور می آمدند ،علم های ما را می دزدیدند و مردم ما به شایستگی و لیاقت تمام علمها را پس گرفته ،بدون آن که خونی ریخته شود.
از محبت گردد او محبوب حق گر چه طالب بود،شد مطلوب حق
شد محبت را ظهور از اعتدال بی محبت نیست عالم را کمال
از محبت تلخ ها شیرین شود از محبت مس ها زرین شود
از محبت خار ها گل می شود از محبت سرکه ها مل می شود
از محبت مرده زنده می شود وز محبت شاه ،بنده می شود (مولوی)
هر جامعه ای متشکل از مشاغلی است که زنجیر وار بهم متصلند تا روزگاران را برای آدمیان سهل و آسان نمایند.و مردم با فراغبالی زمان را بدون آنکه بدان اندیشه ای نمایند،سپری می نمایندوخیلی از شغلها ،علی رغم سختی های خودش ،به چشم نمی آیدو ما گهگاهی بی تفاوت از کنار آن میگذریم.آنها عبارتند از :