خشک تر و تازه

سبزه وار، دیار همت، روستای خشک، خشک قائنات، دهات خشک، خشکی ها، بخش سده، بخش آرین شهر، خشک برکوک، خشک بیرجند.

خشک تر و تازه

سبزه وار، دیار همت، روستای خشک، خشک قائنات، دهات خشک، خشکی ها، بخش سده، بخش آرین شهر، خشک برکوک، خشک بیرجند.

خشکی های تهرانی در کمینگاه گرمسار

مسیر طولانی خشک-تهران ،آن هم در گرمسار بارها و بارها حادثه آفرین شده است.امید است خشکی های ما ،مواردی همچون خواب آلودگی عدم استفاده از موبایل هنکام رانندگی و توجه به علایم رانندگی و کلیه موارد ایمنی را جدی بگیرند.حادثه هرگز خبر نمی کند.

گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

ما ز یاران چشم یاری داشتیم       آن غلط بود آنچه می پنداشتیم

سخن من اندر ویرانگی و دربدری و از همپاشیدگی دیار با همت و صمیمیت ما،خشک است .یکی از محدود بخت های خوب ما اینست که خشک بین برکوک و کلاته بالا واقع شده است و گر نه خدا میداند از این هم یک لاقبا تر میبودیم.ما کجا گاز کجا،ماکجا و آنتن موبایل کجا.پس شکر و هزار شکر خدارا وآفرین و صد آفرین به جقرافیای منطقه،که در یک نقطه مرکزی،در مرکز ثقل منطقه،در کنار رودخانه فصلی،از نظر سفره های آب زیرزمینی خدادادی در حد نزدیک به مطلوب،بیرون از گسلهای خطرناک زلزله،از منظر آب و هوایی ،بگردم قدرت پروردگار راکه بهترین آب و هوا،از نظر سوقالجیشی و استراتژیک صد البته عالی،دارای زمین زارهای گسترده در حد و اندازه دوسه تا پارچه ده قدو نیم قد،از دیدگاه قدمت کهن و باستانی،دارای کوه  زیبا و سر به فلک کشیده قراولخانه،در زمانیکه در نوک آن قرار میگیری تمام منطقه زیر پرو بالت قرار میگیرد،دارای چشمه سارها و کاریزها و چاههای متعدد(نیمه تخریب و نیمه احیا).چه گویم؟

 
ادامه مطلب ...

ای وطنم،ای خشک،( به کجا چنین شتابان)؟عاریه از استاد شفیعی کدکنی

ای وطن،ای ریشه من،عشق من ،اندیشه من

گور من ،گهواره من ،قلب پاره پاره من!............به کجا چنین شتابان؟

در باورها نمیگنجد که روزی روزگاری خشک نگین زیبای منطقه ،امروز چنین بی یارو یاور شده است ،هیچکس بدان توجهی نتنها نمینهد بلکه تا میتواند در ویرانگی آن میکوشد.عده ای در خوابند که هیچ اما بعضی خود را بخواب زده اند و چنین کسانی بیدار نخواهند شد مگر اینکه خود بخواهند و یا.............!؟چه باید کرد؟چه بخواهیم چه نه،خشک یکی از تاثیر گذار ترین روستاهای منطقه است ،ازمنظر اقتصادی ،اجتماعی ،تجارت،فرهنگی ،با تمام ویرانگی اش !!!!!!؟؟.

 

ادامه مطلب ...

آیین های داوطلبانه و مهرورزی در خشک

همچنانکه در بخش ،خشک دیار مهتران و مهرگان سخن رفت،وجود دشواریهای سالخوردگان و سالمندان و پیران ودر یک جمله ،آنهاییکه رگ و خون و پوست و تمام سلولهای بدن ما از آنهاست،همه مارا سخت بخود مشغول کرده است.سالیان سال است که در  دیار عزیز ما فقط تلک تلک عصای بزرگان ما طنین انداز است ،بعصی از آنها به پیروی از فرزندانشان برای آسایش فرزندان و خودشان زادگاه و موطن یک عمر خاطره را رها کرده و هجران گزیده اند ،اگر چه آنها نزد فرزندان خود هستند اما روح و روان آنها با گوسفندان و مالها و سرزمین دیار خود هست .نمیدانم چرا ولی بیشتر پیران ما خانه خودشان را  که جز صفا و صمیمیت چیز دیگری در آن یافت نمیشود با بهترین شرایط زندگی خارج از خشک عوض نمیکنند.و این بعضی مواقع فرزندان را دچار بحران میکند و کار بجایی رسیده است که فرزندان هم علی رغم میل باطنی اشان بودن والدین در خشک را ترجیح میدهند و مواردی که در خشک دیده میشود این اعتماد را دو چندان میکند.

عظمت کار داوطلبانه:

 

ادامه مطلب ...

خشک دیار مهتران و مهرگان

در دورانهای خیلی دور در زمانیکه هنوز سایه فئودالی بر جامعه ایرانی حاکم بود دوران سالمندی چنین بلایایی برای جامعه جوان نشده بودو اگربوده هم خیلی بازتاب گسترده ای نداشته است.زندگی بدین شکل بود که چندین خانواده با چندین فرزند قد و نیم قد در یک منزل آنهم دور تا دور حیاط  و هر خانواده هم  در یک خانه زندگی میکردند.اولندش که نزدیک به یقین پیر خانواده چه مادر و چه پدر وقت بیمار شدن و شاید مردن را نداشته اند.

 
ادامه مطلب ...